چه دلست این دل من؟
که زیک لرزش اشک
بر رخ رهگزری
یا زنالیدن مادر در فراق پسری
دل من میشکند
چه کنم دلم از سنگ که نیست
گریه در خلوت دل ننگ که نیست
هر کجا اشک یتیمی رنجون
می چکد بر سر مژگان سیاه
هر کجا چشم زنی غمزده بایاد پسری مانده به راه
در مزاری که زنی ناله کند در عزای پسرش
یا یتیمی کند گریه به سوگ پدرش
جانم اید به خروش
گر ببینم پر خونین کبوتر هارا
دل من می شکند.....
دل من می شکند......